English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9065 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
butting U حلقه چرمی دور دستگیره پارو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
becket U حلقه پارو
keepers U تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
keeper U تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
butt ring U حلقه نزدیک دستگیره چوب ماهیگیری
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
looped U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
write enable ring U حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
ferrule U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrules U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nest U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
loops U حلقه درون حلقه دیگر
crispest U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped U حلقه درون حلقه دیگر
loop U حلقه درون حلقه دیگر
crisps U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
leathery U چرمی
leatherly U چرمی
leathern U چرمی
jerkin U نیمتنه چرمی
leather U چرمی کردن
jerkins U نیمتنه چرمی
leather U قیش چرمی
strap U بند چرمی
leather U بند چرمی
holster U جلد چرمی
taws U تازیانه چرمی
straps U بند چرمی
kid gloves U دستکش چرمی
valise U کیسه چرمی
valises U کیسه چرمی
leather belt U تسمه چرمی
medicine ball U توپ چرمی
bullwhip U شلاق چرمی
holsters U جلد چرمی
cf U مخفف جلد چرمی
gasket U واشر مقوایی یا چرمی
gaskets واشر مقوایی یا چرمی
leather trousers {pl} U شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather pants {pl} [American] U شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leathers U لباس چرمی محافظ
finger tab U دستکش چرمی سوراخدارکمانگیر
lederhosen U شلوار چرمی [پوشاک و مد]
shiner U کفش چرمی برقی
blackjack U چماق یا شلاق چرمی
holsters U در جلد چرمی قرار دادن
jerkin U کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
holster U در جلد چرمی قرار دادن
jerkins U کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
portfolios U کیف چرمی بزرگ مقام
portfolio U کیف چرمی بزرگ مقام
aparejo U نوعی پالان چرمی یا پارچهای
sweatbands U نوار چرمی دور کلاه
sweatband U نوار چرمی دور کلاه
palm and needle U کفه چرمی ملوانی و سوزن
clip U دستگیره
gripped U دستگیره
gripping U دستگیره
handle U دستگیره
grips U دستگیره
levers U دستگیره
lever U دستگیره
grab handle U دستگیره
clipped U دستگیره
clippings U دستگیره
pinning U دستگیره در
handgrips U دستگیره
pinned U دستگیره در
pin U دستگیره در
clips U دستگیره
handles U دستگیره
doorknob U دستگیره در
handgrip U دستگیره
handhold U دستگیره
door latch U دستگیره در
gripe U دستگیره
grip U دستگیره
knop U دستگیره
belay U دستگیره
doorknobs U دستگیره در
armguard U قطعه چرمی محافظ دست کمانگیر
welts U حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
welt U حاشیه چرمی دور چیزی مغزی
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
door-knob U دستگیره گویی
star handle U دستگیره گردان
pinning U گیره دستگیره در
knobs U دستگیره دسته
operating handle U دستگیره عامل
knob U دستگیره گویی
knob U دستگیره دسته
pinned U گیره دستگیره در
pin U گیره دستگیره در
carrier handle U دستگیره حمل
handle U ضامن دستگیره
hand rail U دستگیره نرده
knobs U دستگیره گویی
operating handle U دستگیره کولاس
catch U اخذ دستگیره
lever handle U دستگیره اهرم
handles U ضامن دستگیره
safety lever U دستگیره ضامن
knurled handle U دستگیره اج دار
trap U فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
understrung U فاصله زه تا دستگیره کمان
adjustable catch دستگیره قابل تنظیم
firing lever U چخماق دستگیره اتش
winches U دستگیره چرخ جراثقال
mahlstick U زیر دستی دستگیره
winched U دستگیره چرخ جراثقال
winch U باچرخ یا دستگیره کشدن
winch U دستگیره چرخ جراثقال
handrail U نرده مخصوص دستگیره
winches U باچرخ یا دستگیره کشدن
winching U دستگیره چرخ جراثقال
winching U باچرخ یا دستگیره کشدن
maulstick U زیر دستی دستگیره
handrails U نرده مخصوص دستگیره
winched U باچرخ یا دستگیره کشدن
dogs U دستگیره در چخماق تفنگ
dogging U دستگیره در چخماق تفنگ
dog U دستگیره در چخماق تفنگ
throttle twist grip U دستگیره موتور گازی
salvo latch U چفت دستگیره کولاس
operating lever U دستگیره عامل کولاس
operating handle U دستگیره راه اندازی
catch U پارو به اب
oars U پارو
paddles U پارو
rowlock U جا پارو
rowlocks U جا پارو
paddled U پارو
paddle U پارو
shoveling U پارو
to trample on U پارو
shovelled U پارو
shovelling U پارو
oar U پارو
shovel U پارو
snow shovel U پارو
paidle U پارو
oarsman U پارو زن
shoveled U پارو
oarsmen U پارو زن
shovels U پارو
paddling U پارو
oarage U پارو
paddler U پارو زن
sporran U چنته یاکیسه چرمی جلو دامن اسکاتلندیهای کوهستانی
thoroughbrace U تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
quoit U حلقه پرتاب حلقه
convolute U حلقه حلقه کردن
purl U حلقه حلقه شدن
purled U حلقه حلقه شدن
purling U حلقه حلقه شدن
purls U حلقه حلقه شدن
eye bolt U حلقه حلقه اتصال
wreathy U حلقه حلقه شده
throttleman U متصدی دستگیره سرعت ناو
handle U سیم بین چکش و دستگیره
notch U دستگیره [دندانه] [چفت] [مهندسی]
inside door handle U دستگیره داخل درب اتومبیل
handles U سیم بین چکش و دستگیره
sculls U پارو زدن
oars U پارو زدن
single banked boat U قایق تک پارو زن
ship your oars U پارو بیرون
row U پارو زدن
rowlock U ضامن پارو
scull U پارو زدن
oar U پارو زدن
looming U دسته پارو
looms U دسته پارو
loomed U دسته پارو
loom U دسته پارو
sculled U پارو زدن
double banked boat U قایق دو پارو زن
rowlocks U ضامن پارو
toss your oars U پارو بالا
oars down U پارو پایین
oars forward U پارو به جلو
rows U پارو زدن
to ply the oar U پارو زدن
boat your oars U پارو به قایق
rowed U پارو زدن
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
backwaters U برعکس پارو زدن
pull a good oar U خوب پارو زدن
oarsmen U پارو زن مسابقات قایقرانی
loom U قسمت میانی پارو
oarsman U پارو زن مسابقات قایقرانی
double banked boat U قایق جفت پارو زن
be in the money <idiom> U پول پارو کردن
to pull a lone oar U تنها پارو زدن
Recent search history Forum search
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1در حلقه ها و مدولها در درس جبر چه مفهومی دارد؟ Socle
0coopling
0خرک حلقه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com